دانلود سریال ایرانی سقوط یک فرشته
داستان پیرمردی مؤمن و آبرودار به نام حاج حبیب است که دختری به نام سارا دارد. سارا به مرور زمان با پسری به نام نیما وارد رابطه می شود و تمام زندگی خود و خانواده اش، تحت تأثیر این رابطه دگرگون می شود.
داستان پیرمردی مؤمن و آبرودار به نام حاج حبیب است که دختری به نام سارا دارد. سارا به مرور زمان با پسری به نام نیما وارد رابطه می شود و تمام زندگی خود و خانواده اش، تحت تأثیر این رابطه دگرگون می شود.
داستان جوانی به نام بهزاد است که پدر خود را در کودکی از دست داده و عمویش از خانواده او حمایت می کند. او قرار است با «بهار» دختر عموی خود ازدواج کند، اما رازی از زندگی او برملا می شود که زندگی اش را دچار تغییراتی می کند.
پسر فیاض در ابتدای داستان کشته میشود و به گونه ای ساخته میشود که او خودکشی کردهاست. امیر جعفری در نقش اسفندیار شکیب دنبال دو نفر میگردد تا آنها را پیدا کند یکی از آنها ایرج با بازی شهرام حقیقت دوست و دیگری سرگرد با بازی حامد کمیلی است. ایرج در ابتدا به عنوان راننده و دستیار فیاض است و قصد دارد از طریق خواهرش آفاق از فیاض کلاهبرداری کند اما موفق نمیشود
وقتی یک قتل تصادفی منجر به قتل دیگری می شود، یک مرد جوان معمولی خود را در تعقیب و گریز بی پایان موش و گربه با یک کارآگاه زیرک می بیند.
در قرن هفدهم میلادی در دوره ادو در ژاپن، یک استاد شمشیربازی در تلاش برای انتقام به صورت مخفیانه زندگی میکند و…
یک ستاره برتر تصادف می کند و در بدن شخصی در گذشته بیدار می شود.
دو غریبه تنها برای یک آژانس جاسوسی مرموز شغلی پیدا میکنند که به آنها زندگی باشکوهی از جاسوسی، ثروت، سفرهای جهانی و یک خانه رویایی در منهتن ارائه میدهد.
در رئالیتی شوی «ناتو» چند بازیکن حضور دارند. در طول مسابقه 10 پرسش سخت و گاهی اوقات خندهدار از آنها پرسیده میشود و بازیکنان باید با هم به پاسخ درست برسند. از میان این بازیکنان، یک نفر نقش «ناتو» را برعهده دارد. ناتو کسی است که جواب تمام سوالات را از قبل میداند. به غیر از بازیکنی که نقش ناتو را ایفا میکند هیچکس حتی مجری برنامه، از هویت این بازیکن اطلاعی ندارد.
سئو جائه وون که دوران کودکی نامطلوبی را پشت سر گذاشت، تبدیل به یک مدیر عامل جاه طلب و با انگیزه می شود که به دنبال موفقیت است. اما وقتی وسواس او از کنترل خارج می شود، سعی می کند از خواسته های ناسالم خود فرار کند اما شوهرش که یک طراح و استاد دانشگاه است، در این روند غرق می شود.
در خلاصهٔ داستان این سریال آمده است: «ما رفیقبازیم، پای حق وایمیستیم، بزنن میزنیم، بکشن، میکشیم، ما هفتا تا تهش میریم؛ ولی نمیبخشیم، تهش هر چی که باشه بازم هستیم، بازم هفتیم.»